محمود استادمحمد معتقد است: "از آنجا که غریزه نمایش در ایران بوسیله شعر پاسخ داده شده، مراسم قصیدهخوانی شب یلدا را میتوان نوعی سنت نمایشی نام نهاد" .
محمود استادمحمد معتقد است: "از آنجا که غریزه نمایش در ایران بوسیله شعر پاسخ داده شده، مراسم قصیدهخوانی شب یلدا را میتوان نوعی سنت نمایشی نام نهاد" .
محمود استادمحمد معتقد است: "از آنجا که غریزه نمایش در ایران بوسیله شعر پاسخ داده شده، مراسم قصیدهخوانی شب یلدا را میتوان نوعی سنت نمایشی نام نهاد" .
محمود استادمحمد،که به مناسبت شب یلدا (بلندترین شب سال) و آیینهای نمایشی این شب با سایت ایران تئاتر گفتگو میکرد، با بیان این مطلب گفت: برای این "شب" به صورت خاص آیین نمایشی نداریم اما قبل از اسلام سنتهایی مثل میرنوروزی، سوگ سیاوش یا سوگ ایرج وجود داشتهاند که البته هیچ تاریخ مدونی برای آن ذکر نشده است. برای مثال نشانههای میرنوروزی را تنها در اشعار میتوان پیدا کرد.
وی درباره مراسم شب یلدا توضیح داد: به دلیل نوع نگاه رایج به پدیده نمایش، سنتهای نمایشی در ایران پا نگرفت و آنچه به عنوان غریزه نمایش در جامعه و انسان وجود دارد در ایران بوسیله شعر و بعضی بنیادهای مذهبی مثل مراسم عاشورا پاسخ داده شد.
وی قصیدهخوانی را یکی از مراسم "شب یلدا" عنوان کرده و تصریح کرد: در شب یلدا هم مثل ماه رمضان، نوروز و خیلی از روزها و اعیاد دیگر، قصیدهخوانی میشد. یعنی در دربار افشاریه، زندیه، صفویه و قاجار ملک الشعرا قصیده خاصی را برای شب یلدا میسرود تا در بار عام پادشاه آن را طی مراسم خاصی قرائت کند.
این قصیدهخوانی نوعی سنت نمایشی محسوب میشد به این معنی که یک شعرخوانی اخص و مطلق نبود.
وی در تشریح مراسم قصیدهخوانی "شب یلدا" گفت: ملک الشعرا در بار عام، لباس خاصی میپوشید که لباس رسمی او بود. عصای مخصوص بدست میگرفت، قلمدان ملک الشعرایی را پرشال میزد و در نقطهای درست روبروی تخت سلطنت میایستاد. بزرگان لشگری و کشوری در یک سو و شاهزادگان در سویی دیگر میایستادند و پادشاه خطاب به ملک الشعرا طلب قصیده میکرد و همه حاضران را به شنیدن آن دعوت میکرد. ملک الشعرا نیز به صورت ساده شعرخوانی نمیکرد، بلکه اجرای او شبیه به چیزی بود که در فرهنگ غرب به دکلماسیون مشهور است؛ حتی فراتر و غنیتر از تکنیکهای دکلماسیون.
وی درباره رشد هنرهای غیر نمایشی در ایران توضیح داد: کمبود سنت نمایشی در متن فرهنگ ایران و بنیادهای اجتماعی با پدیدههایی مثل شعر، سوگنامهها، سوگوارهها و ترسیم شمایل و شمایل خوانی بروز پیدا کرده است و طراحی صحنه "شکار" در پرده تالارها، ترسیم صحنههای عاشقانه در کاشیکاریها و قالیها به نوعی از همان انگیزه نمایشی برمیخیزد.